گنجه

داستان اول:

[جان هنری، یکی از قهرمان های ملی آمریکا است که گویا داستانش در کتب دبستان ابالت متحده نیز هست. کسی شبیه به دهقان فداکار، داستان ازین قرار است که، زمانی که برای اولین بار ماشین های معدن به کار گرفته می شوند معدن چی ها اعتراض میکنند ... این معدن چی تصمیم میگیرد با یک ماشین معدن مسابقه دهد، روز بعد مسابقه شروع می شود بعد از یک نبرد سخت، سرانجام معدنچی پیروز می شود، معدنچیان فریاد شادی سر میدهند ... اما جان هنری به خاطر صرف نیروی زیاد فوت می کند.

داستان دوم:

هم سن و سال های من به خاطر دارند زمانی قهرمان شطرنج کاسپاروف هر از گاهی با برنامه های رایانه ای شطرنج مسابقه می داد. برنده ی همیشگی البته کاسپاروف بود تا این که در سال 1997 بالاخره شکست خورد. شاید امروزه ساده ترین برنامه های رایانه ای بتوانند بهترین شطرنچ باز های را شکست دهند.

داستان اول، داستان شکست قدرت بدنی انسان مقابل ماشین بود و داستان دوم زمانی را نشان می دهد که بااخره ماشنی ها توانستند قدرت تحلیل منطقی ذهن انسان (مربوط به سمن چپ مغز) را شکست دهند.  حالا آنچه نقطه ی قوت و برتری ذهن انسان بر رایانه است سمت راست مغز یعنی آن قسمت از مغز است که خلاقیت، تخیل و ... را به عهده دارد.

نویسنده به اوضاع اقتصادی و کار در آمریکا نگاه می کند و می نویسد: زمانی که چین با سرعت و هزینه ای بسیار پایین تر از آمریکا کالا تولید میکند. و همه ی شرکت های آمریکایی ترجیح می دهند محصولات خود را در چین تولید کنند. ( مشابه داستان اول) زمانی که «برنامه نویسان هندی با هزینه های بسیار پایین، پروژه های شرکت های بزرگ رایانه ای آمریکا را انجام می دهند و کاری برای برنامه نویسان چپ مغز آمریکایی باقی نمی ماند. (مشابه داستان دوم). چه باید کرد؟

نویسنده آمریکایی ها را مقابل چینی ها و هندی ها، و انسان ها را مقابل ماشین ها و رایانه ها، دعوت به کاری دیگر می کند:

باید کاری کرد که نه از عهده ی کارگران چینی/ماشین ها بر آید و نه از عهده ی برنامه های نویسان هندی/برنامه های رایانه ای تحلیلی؛ راه حل هنر، خلاقیت داستان خلق و ابداع است.

چندین دهه ی گذشته به نوع خاصی از افراد با نوع خاصی از ذهن تعلق داشته است - برنامه نویسان رایانه ای که می توانستند کد ها را به راه بیاندازند، ام بی ای هایی که می توانستند اعداد را مدیریت کنند. اما کلید پادشاهی در حال دست به دست شدن است. آینده به نوع بسیار متفاوتی از افراد با ذهنی بسیار متفاوت نیاز دارد. خالقان، همدل، تشخیص دهندگان الگو و سازندگان معنا. این مردمان - هنرمندان، مخترعان، طراحان، داستان گوها، همدل ها و کسانی که به تصویر های کلی می اندیشند - اکنون پربهاترین دستمزدها و جوایز جامعه را دریافت می کنند و در بزرگترین لذت های آن شریکند.

دنیل پینک در کتاب ذهن کامل نو می‌کوشد با توجه به تغییراتی که معتقد است در جهان اطراف روی داده است، به ما کمک کند تا بتوانیم از تفکرات قدیمی عصر اطلاعات، که بر پایه‌ی تحلیل‌های منطقی، ریاضی و شبه کامپیوتری بنا شده است عبور کرده و برای دنیای امروز بیندیشیم و زندگی کنیم. دنیایی که در آن، طراحی و همدلی مهم‌تر، اثربخش‌تر و سودبخش‌تر از جمع و تفریق و محاسبات ریاضی و مهندسی است. او در این راستا، شش پایه‌ی اصلی دنیای جدید را مطرح می‌کندطراحی، داستان، هم نوایی، همدلی، بازی و معنا :

کتاب در بخش دوم با زبانی شیرین و خواندنی و البته هم چون یک کتاب خودآموز راه حل های چذابی را پیشنهاد می کند تا برای ورود به عصر مفهومی آماده شوید. طراحی، داستان، هم نوایی، همدلی، بازی و معنا حس های شش گانه ای هستند که نویسنده در شش فصل راه حل های عملی پرورش آن را به شما خواهد آموخت.

و اما داستان سوم!

نکته ای که این کتاب به آن نپرداخته که البته با توجه به سال انتشار کتاب و تحولات اخیر رایانه ها نمی توان بر آن ایرادی گرفت. داستان ورود رایانه ها به حوزه هایی مثل طراحی، هوش مصنوعی و ... است. شاید این قلمرو هم در حال فتح شدن باشد ...

در تصویر بالا، سمت چپ یک اتصال معمول را نشان می دهد، که اغلب توسط انسان طراحی می شود. وسطی توسط الگوریتم های بهینه سازی توسط رایانه طراحی شده و آخرین نسخه سمت راست ضمن این که درست همان بارهایی را تحمل می کند که دو نمونه قبلی تحمل می ککند 75 درصد فولاد کمتری مصرف کرده است.